ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
بسیاری از اندیشمندان از جمله پروفسور عدل معتقد بوده اند که
انسان در محیط طبیعی خشن و بی رحم است و تنها برقراری نظم و تربیت در جامعه
می تواند او را مهار کند و یا سبب تصعید غرایز طبیعی پرخاشگرانه او بشود.
نوربرت
الیاس، جامعه شناس آلمانی در کتاب فرآیند تمدن (۱۹۳۹) چنین بیان می کند که
در تمدنهای ابتدایی بشری، استفاده از زور و اجبار عاملی بود که افراد در
جامعه را مجبور به قبول حقوق و حد و مرز زندگی دیگران می کرد. این تعریف از
متدین بودن را می توان تا حد قابل قبولی به مفهوم«تقوا » منطبق دانست که
در ادیان الهی نسبت به آن تأکید بسیار شده است. نتیجه اینکه متدین بودن و
تقوا داشتن عامل مهمی در رعایت حقوق، مدارا و پرهیز از رفتار خشونت آمیز با
دیگران است. واقعیت نیز چنین است که شخص هنگامی از روشهای خشونت گرایانه
استفاده می کند که نتوانسته باشد دیگران را تحمل کند و در مواجه شدن با
دیگران برای رعایت و تحمل دیگری، ترمزهای درونش عمل نکنند.
نوربرت
الیاس معتقد است که خشونت پدیده ای است که در فرآیند اجتماعی شدن آموخته می
شود و از آنجایی که عدم خشونت ورزی به سطح تمدن جامعه و رشد فرهنگ احترام
به شخصیت و عقاید دیگران و روشهای زندگی و شیوه های رفتاری دیگری و شکل
گیری فرهنگ دموکراسی در جامعه مربوط است به نظر می رسد که محو خشونت ممکن
نیست مگر آنکه در همه نهادهای رسمی و غیررسمی (مانند مدرسه و خانواده) خرد و
کلان جامعه تغییر و تحولی بنیادین و مستمر و پایدار صورت گیرد، تنها در
این صورت فرهنگ خشونت ورزی جای خود را به مدارای اجتماعی خواهد سپرد.